شرح گزاره هاي نامه 53 نهج البلاغه
در حکومت هدف وسيله را توجيه نمي کند
پس هرگز حکومت خود را با ريختن خون ناروايي نيرومند مگردان، زيرا چنان کاري نه تنها از عوامل ناتوان کردن و سست کردن قدرت است، که باعث نابودي و به دست ديگران افتادن آن هم مي شود.
نويسنده: مصطفي دلشاد تهراني
شرح گزاره هاي نامه 53 نهج البلاغه
پايبندي به کيفيت استخدام وسيله
« فَلَا تُقَوِّيَنَّ سُلطَانَکَ بِسَفکِ دَمٍ حَرَامٍ، فَإِنَّ ذلِکَ مِمَّا يُضعِفُهُ وَ يُوهِنُهُ، بَل يُزِيلُهُ وَ يَنقُلُه. »پس هرگز حکومت خود را با ريختن خون ناروايي نيرومند مگردان، زيرا چنان کاري نه تنها از عوامل ناتوان کردن و سست کردن قدرت است، که باعث نابودي و به دست ديگران افتادن آن هم مي شود.
ميان هدف و وسيله سنخيتي کامل برقرار است، و نمي توان براي دستيابي به اهداف درست، سالم و والا، از وسايل نادرست، ناسالم و پست بهره گرفت، که در اين صورت، مسير دستيابي به هدف منحرف مي گردد و به هدفي ديگر، متناسب آن مسير دست يافته مي شود. اين امر در مديريت، از هر حوزه ي ديگري - به دليل گستردگي و تأثير گذاري اش - حسّاس تر است. مديران با توجّه به اهداف، پيوسته در برابر انتخاب راه ها، روش ها و وسايل گوناگون اند، و در بسياري مواقع و موارد، اين وسوسه وجود دارد که با برگزيدن راهي نادرست، روشي ناسالم، و وسيله اي پست، مي توان راحت تر، سريع تر، و کم هزينه تر به مقصد رسيد. اميرمؤمنان علي (ع) به مالک اشتر مي آموزد، که اين منطق از اساس باطل است، و اين گمان که مي توان با وسايل نادرست به اهداف درست دست يافت؛ از بيخ و بُن تباه است. از اين رو به وي توجّه داده است که مبادا گمان کند که به وسيله ي ريختن خون ناروايي، مي توان قدرت خود را تحکيم کند و به سوي اهداف خويش برود: « فَلَا تُقَوِّيَنَّ سُلطَانَکَ بِسَفکِ دَمٍ حَرَامٍ » ( پس هرگز حکومت خود را با ريختن خون ناروايي نيرومند مگردان ). آن گاه به وي خاطر نشان کرده است که به کار گرفتن وسايل نادرست، عين تباه شدن قدرت، حکومت و مديريت است: « فَإِنَّ ذلِکَ مِمَّا يُضعِفُهُ وَ يُوهِنُهُ، بَل يُزِيلُهُ وَ يَنقُلُه. » ( زيرا چنان کاري نه تنها از عوامل ناتوان کردن و سست کردن قدرت است، که باعث نابودي و به دست ديگران افتادن آن هم مي شود ).
اين بيان، ناظر بر استفاده از هر وسيله ي نادرستي در مديريت براي پيشبرد امور و رسيدن به اهداف است، چنان که در آموزه هاي امام علي (ع) آمده است:
« مَا ظَفِرَ مَنْ ظَفِرَ الْإِثْمُ بِهِ، وَ الْغَالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوبٌ. »
کسي که با توسّل به گناه پيروز شود، پيروز نيست؛ و کسي که با ستم غلبه کند، در واقع مغلوب است.
چنان چه اصل پايبندي به کيفيت استخدام وسيله در مديريت زيرپا گذاشته شود، هر کاري مجاز مي گردد، و هر گونه تجاوزگري، ستمکاري و بهره کشي روا مي شود. امام علي (ع) در عهدنامه ي مالک اشتر در اين باره به او توجّه داده و يادآور شده است که او به سرزميني مي رود که در آن جا چنين روي داده و مايه ي تباهي هاي بسيار شده است:
« فَانظُر فِي ذلِکَ نَظَرًا بَلِيغًا، فَإِنَّ هَذا الدِّينَ قَد کَانَ أسِيرًا فِي أيدِي الأشرَارِ، يُعمَلُ فِيهِ بِالهَوَي، وَ تُطلَبُ بِهِ الدُّنيَا. » (2)
در اين باره نيک بنگر، زيرا بي گمان اين دين در دست بدکاران گرفتار بوده، که در آن، کار از روي هوس مي راندند، و به نام دين دنيا را مي خوردند.
امام (ع) مطرح کرده است که بدکاران دين را چون اسيري در خدمت خود گرفتند و به وسيله ي آن هوا و هوس هاي قدرطلبانه، شهوت جويانه، و دنيا خوارانه ي خود را جستند.
زيان کسان از پي سود خويش
بجويند و دين اندر آرند پيش (3)
مديريت هايي که در آن پايبندي به کيفيت استخدام وسيله معنا ندارد، هر گونه سوء استفاده از قدرت، و جرم و جنايت راه دارد، هر چند بر آن عنوان هايي فريبنده بگذارند. اميرمؤمنان علي (ع) در نامه اي به معاويه به استفاده ي ابزاري او از دين توجّه داده و فرموده است:
« فَعَدَوْتَ عَلَي طلب الدُّنْيَا بَتَأْوِيلِ الْقُرْآنِ » (4)
با تأويل قرآن در پي دنيا تاختي.
نبودِ پايبندي به کيفيت استخدام وسيله در مديريت، فاجعه اي است که راه همه ي آلودگي ها و نادرستي ها را هموار مي کند.
پي نوشت ها :
1- نهج البلاغه، حکمت 327.
2- همان، نامه ي 53.
3- ابوالقاسم فردوسي، شاهنامه ي فردوسي، چاپ اوّل، نظر قطره، 1374ش. ص 1346.
4- نهج البلاغه، نامه ي 55.
دلشاد تهراني، مصطفي؛ (1390)، رايت درايت: اخلاق مديريتي در عهدنامه ي مالک اشتر، تهران: انتشارات دريا، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}